qkg:contextText
|
به نظر خودم بینِ آنچه گفته و بازگفتهام و آنچه نگفتهام تفاوت هست؛ از جمله دربارهٔ کتابِ شیدایی: در جریانِ مجلس مهمانی در اس. تالا، لُل. و. اشتاین حواسش چنان به شوهر و به آن زن سیاهجامه است که محنت را از یاد میبرد. محنت و اندوهش از این نیست که موجودِ فراموششده و خیانتدیدهایست، موجب اندوهش نابود شدن از ملال است و دیوانهشدن. به عبارتی میشود گفت حالا دیگر میداند که همسرش با زن دیگری حشرونشر دارد، امّا رضا میدهد که شوهر علیهاش دست به چنین عملی بزند، عقلش را به همین علت از دست میدهد؛ فراموشی یعنی همین. مقولهٔ یخزدگی روندی برای خود دارد، آب در درجهٔ صفر یخ میزند. گاهی البته در فصلِ سرما جریانِ هوا سکون و کُندی میگیرد، آب فراموش میکند که یخ بزند. شاید پنج درجه زیرِ صفر که بیاید آنوقت یخ میزند. (fa) |