qkg:contextText
|
اگر میدانستم که چنین اتفاقی پیش خواهد آمد، برای آخرین بار به پشت سرم نگاه میکردم … مانند پیامبر که موقع هجرت از مکه به مدینه بارها به پشت سرش نگاه کرد. پدرم بیشتر وقت خود را در سخنرانیها سپری میکند. برای او عجیب است که اکنون مردم به خاطر من میخواهند سخنرانیهایش را بشنوند. مرا همیشه به عنوان دختر او میشناختند، و اکنون او را به عنوان پدر من میشناسند. هنگامی که برای دریافت جایزه من به فرانسه رفت به حضار گفت: «در سرزمین من بیشتر مردم به وسیلهٔ پسرانشان شناخته میشوند. من تنها پدر خوشبختی هستم که به نام دخترم مرا میشناسند. (fa) |