so:text
|
اصطلاح «حقوق حیوانات» تا حد زیادی بیمعنی و پوچ شدهاست. هرکس معتقد باشد قفسهای مرغها در مرغداری باید کمی بزرگتر باشد یا بگوید گوسالهها قبل از اینکه بهزور سلاخی شوند باید، بهجای انزوا، در واحدهای اجتماعی زندگی کنند از موضع معروف به «حقوق حیوانات» دفاع کردهاست. این وضعیت تا حد زیادی ناشی از نظرات پیتر سینگر است، نویسندهٔ کتاب آزادی حیوانات که بهطور گسترده بهعنوان پدر جنبش حقوق حیوانات شناخته میشود… ما اصطلاح حقوق حیوانات را در شیوهای متفاوت به کار میبریم، شبیه بهشیوهای که اصطلاح حقوق بشر را در رابطه با حقوق بنیادینِ نوع بشر به کار میبریم، بهعنوانمثال اگر بگوییم انسان حق زندگی دارد، منظورمان این است که علاقهٔ بنیادین او به ادامهٔ زندگی باید مورد حمایت قرار گیرد، حتی اگر استفاده از اعضای بدنِ او بدون رضایتش باعث نجات جان ده انسان دیگر شود. حقْ راهی برای دفاعکردن از علایق و منافع است. حق، صرفنظر از عواقب، از منافع و علایق دفاع میکند. این محافظتْ مطلق نیست و ممکن است تحت شرایط خاصی از بین برود، اما نمیتواند صرفاً بهخاطر تبعاتش ملغی شود. «حیواناتِ غیرانسان» این حقِ اخلاقی را دارند که منحصراً بهعنوان منابع انسانها مورد استفاده قرار نگیرند، صرفنظر از اینکه رفتار با آنها انسانی باشد یا نباشد، حتی اگر استفاده از حیوانات بهعنوان منابع قابلجایگزین باعث شود انسانها از نتایج مطلوبی بهرهمند شوند. (fa) |