so:text
|
در سال ۲۰۰۳ رمان «ختمی ارغوانی» را نوشتم. داستان مردی که در میان مسائل مختلف سردرگم است؛ همسرش را کتک میزند و داستان او پایان خوشی ندارد. وقتی که این رمان در نیجریه به بازار رفت، یک روزنامهنگار که مرد خوبی هم بود، گفت که میخواهد نصیحتی به من بکند. به من گفت که مردم میگویند رمان من یک رمان فمینیستی است و نصیحت او به من – در حالی که سرش را با ناراحتی تکان میداد- این بود که من نباید تا زمانی که زنان فمینیست زنان ناامیدی هستند هرگز خودم را فمینیست بدانم، چرا که آنها حتی نمیتوانند همسری پیدا کنند؛ بنابراین تصمیم گرفتم به خودم لقب فمینیست خوشحال را بدهم. یک زن تحصیلکردهٔ اهل نیجریه به من گفت که فمینیسم در فرهنگ ما وجود ندارد و یک موضوع ضد آفریقایی است و این که من خودم را فمینیست مینامیدم، چرا که من تحت تأثیر کتابهای غربی قرار داشتم. (fa) |