Mention152275
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | آن شب روی تختم دراز کشیده بودم و دربارهٔ مرگ و رفتن به بهشت، نزد مادرم، فکر میکردم. اگر او را میدیدم، میگفتم: «مادر، من رو ببخش. خواهش میکنم» و او آنقدر مرا میبوسید تا پوسته پوسته شوم و به من میگفت که تقصیری نداشتهام. او در ده هزار سال اول این را به من میگفت. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%B3%D9%88_%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%A9_%DA%A9%DB%8C%D8%AF |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | زندگی اسرار آمیز زنبورها (fa) |
Property | Object |
---|
Triples where Mention152275 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation142807 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|