so:text
|
چند سال قبل من کتاب چگونه قوانین فیزیک دروغ میگویند را تحریر کردم. آن کتاب در نظر عامه به مثابه حملهای به رئالیسم تلقی شد. امروزه فکر میکنم که دربارهٔ دشمن دچار خطا شده بودهام: این رئالیسم نیست که باید با آن مبارزه کرد بلکه بنیادگرایی است. … نمیتوان علم تحصّلی را بدون استفاده از استقراء به انجام رساند، و آنجا که بتوان پدیدارهای انضمامی را به نحو مجاز از یک الگوی انتزاعی استنتاج کرد، این پدیدارها به منزله نوعی مبنای استقرایی برای آن الگو عمل میکنند. چگونه قوانین فیزیک دروغ میگویند معتبر بودن این قبیل استنتاجها، و در نتیجه حمایت تجربی برای قوانین انتزاعی را مورد تردید قرار داد. من هنوز بر این باورم که این قبیل استنتاجها بطورکلی کم اعتبارند، اما این نکتهای نیست که در اینجا قصد پرداختن بدان را دارم؛ بنابراین اجازه دهید برای ادامه بحث، عکس مطلب را فرض کنیم: یعنی اینکه استنتاجهای مورد اشاره به نحو قیاسی صحیحند و صرفاً از مقدمات صحیح بهره میگیرند. سپس با قبول اعتبار استنتاجهای استقرایی مناسب، برای پای بند بودن به نظریه رئالیسم مربوط به قوانین مورد بحث، دلیل موجهی در اختیار داریم. اما این امر دلیلی بر آن نمیشود که بنیادگرا باشیم. (fa) |