Mention163740
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | اینجا و آنجا، نفرات مثل کوله بار روی زمین میافتادند. فرمانده گروهان سرباز جوان، همان اوایل کارزار کشته شده بود. جسدش چون آدم خسته ای که برای استراحت دراز کشیده باشد روی زمین افتاده بود، ولی در قیافه اش نگاهی از تعجب و حزن دیده میشد. گویی فکر میکند که دوستی نسبت به او بدی کردهاست. گلوله ای بالای پیشانی سرباز پرچانه را خراشید و خون زیادی به صورتش ریخت. آخی گفت و هر دو دست بر سر گذاشت و شروع به دویدن کرد. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%86 |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | نشان سرخ دلیری (fa) |
Property | Object |
---|
Triples where Mention163740 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation153692 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|