so:text
|
هونت مدعی است که بواسطهٔ تفاوتهای ناگزیر فرهنگی، زبانی و ارزشی در حیات مدرن، شهروندان هرگز تصور روشنی نخواهند داشت که یک جامعهٔ سوسیالیست چه شکل و شمالی خواهد داشت. در عوض، این جامعه محصول شور و مصالحهٔ دموکراتیک خواهد بود و لذا مستلزم پرورش آن چیزی است که وی «آزادی اجتماعی» مینامد: آزادی اجتماعی نه تنها در قلمرو اقتصادی، بلکه در قلمروی روابط فردی و کنش سیاسی. برخلاف مارکس و بسیاری از پیروان او، هونت حاضر نیست تفاوتِ میان قلمروهای مختلف را که بُنمایهٔ حیات اجتماعی معاصرند نادیده بگیرد، و اینجاست که هگل به درد او میخورد. مارکس و مارکسیستها هوادار آشتی عرصههای سیاست و اقتصاد بودند، اما هگل استدلال میکرد که با مجزا نگه داشتن قلمروهای مختلفِ تعامل اجتماعی، میتوان جامعهای همآهنگتر و ارگانیکتر آفرید. (fa) |