so:text
|
بعضی از خاطرات هرگز درمان نمیشوند. آنها به جای اینکه مثل بقیه خاطرات در گذر زمان محو شوند، همیشه با تو میمانند. دنیا تاریک میشود، مثل اینکه لامپهای الکتریکی یکی پس از دیگری خاموش میشوند. من به این نکته آگاهم که آدم مطمئنی نیستم. آیا این حقیقت دارد که زندگی انسانها اساساً ظالمانه است؟ آیا این تجربههای ظالمانه تنها چیز مشترک بین ما انسانهاست؟ آیا حقیقت دارد شأن و مقامی که ما به آن چسبیدهایم چیزی به جز خودفریبی نیست و نقابی بر این حقیقت واحد میزند که هر کدام از ما میتواند تا حد حشرهای تنزل کند، در حد جانوری حریص و غارتگر، در حد تودهای گوشت، که پست و حقیر میشود، تخریب میشود، به قتل میرسد و قصابی میشود. آیا این سرنوشت ذاتی نوع بشر نیست، چیزی که تاریخ آن را ناگزیر تأیید کردهاست؟ (fa) |