so:text
|
من میخواستم فلسفه بخوانم و آنها بلافاصله گفتند «نه چون کاری که تو میکنی غیرقابل قبول هستش». دقیقاً دلیل سیاسی داشت و بعدش فیلم کوتاه دیگری را شروع کردم دربارهٔ خانواده یک کارگر که در خانهای غیرقانونی زندگی میکردند و پلیس آن خانواده را از آنجا بسیار وحشیانه و خشن با خشونت بیرون میکند، و میخواستم آن را با دوربین ۸ میلیمتری فیلمبرداری کنم که نتوانستم چون پلیس من را به زندان انداخت. بعد از اون از استودیوی بلا بالاش که استودیوی سینمایی مستقلی در مجارستان بود، درخواست پول کردم. گروهی از فیلمسازهای جوان بود و آنموقع مقداری فیلم برای کارهای تجربی داشتند. برایشان توضیح دادم که مایلم فیلمی دربارهٔ این خانواده بسازم، خانواده یک کارگر که در خانهای غیرقانونی زندگی میکنند و دستآخر گفتند «بسیار خب، کمی پول به تو میدهیم و میتوانی دو روز فیلمبرداری کنی و بعد فیلم را تماشا میکنیم و اگر آن را دوست داشتیم، بهت پول بیشتری میدهیم تا آن را تمام کنی، کلِ فیلم را.» این نخستین فیلم من بود؛ و بعدش دیگر به دانشگاه برنگشتم و دیگر هم درخواست ندادم، دغدغه فلسفه نداشتم. فیلسوف نیستم و نمیخواهم در فیلمهایم هم فیلسوف باشم. (fa) |