so:text
|
خشونت دینی نردبانی بزرگ با پلههای بسیار است؛ ولی سه پله مهمتر از همه است. زمانی برای خدا انسان را قربانی میکردند؛ شاید هم عزیزترین کسان خویش را. بعد در عصر اخلاق بشریت، فرد، قدرتمندترین غرایز خود، یعنی «سرشتش» را برای خدا قربانی میکرد. همین شادی فراوان را در چشمان خشن زاهدان و آن «مخالفان شادمان طبیعت» میتوان دید. سرانجام دیگر چه مانده بود؟ نباید تمام امور تسلی بخش، مقدس، شفابخش، تمام امیدها، باور به نظمِ پنهان جهان، نیکبختی و عدالت در آینده را قربانی میکردند؟ نباید خودِ خدا را قربانی میکردند و به دلیل خشونت نسبت به خویش، سنگ، حماقت، سختی، سرنوشت و «هیچ» را میپرستیدند؟ یعنی خدا را قربانی «هیچ» کنند. درک این رازِ متناقضِ واپسین خشونت، برای آن گونهای است که در آینده پدید خواهد آمد و ما نیز گوشهای از آن را میشناسیم. (fa) |