so:text
|
در ایالات متحد خیلی چیزها تغییر زیادی کرده است، الآن ساختن فیلمهای کوتاه خوب سخت شده است. زمانی در دههٔ ۱۹۵۰ من میخواستم که یک نمایشنامهنویس بشوم، چون فیلمهای آن زمان که اغلب آنها هم محصول هالیوود بودند، احمقانه و غیرجذاب بودند. در آن وقت ما شروع کردیم به دیدن فیلمهای جالب اروپایی و فیلمهای آمریکایی اندکی رشد کردند و تکنولوژی بیشتر به این سمت کشیده شد تا صحنهٔ تئاتر. من آن وضع را دوست داشتم. الآن باز اوضاع برعکس شده است و حالا استودیوها چندان علاقهای به ساختن فیلمهای که سود خیلی کمی دارند نشان نمیدهند. وقتی جوانتر بودم هر هفته فیلمی از فدریکو فلینی یا اینگمار برگمان یا جان لوک گدار یا فرانسوا تروفو میدیدم، اما الآن تقریباً شما فیلیم از هیچکدام از آنها را نمیبینید. فیلمسازانی مثل من دوران سختی را میگذرانند. استودیوهای زیادهخواه نباید بیش از این نسبت به فیلمهای خوب بیاعتنا باشند، اگر فیلمشان خوب باشد خوشحالیشان دوبرابر میشود، اما هدف اصلی آن ساختن فیلم است. آنها فقط میخواهند این ۱۰۰ میلیوندلاری که صرف میکنند ۵۰۰ میلیون دلار برایشان داشته باشد. به این خاطر است که من کار کردن در لندن را دوست دارم چون من برگشتهام به همان نوع از شیوهٔ خلاقانهٔ آزادی که به آن عادت کرده بودم. (fa) |