so:text
|
اگر روشنگری به معنای این است که جامعه بشری بر خرافات فائق آید و عقل پذیری را مورد توجه قرار دهد و متد و روش علمی را مبنای کار خود قرار دهد این پدیدهای است که مربوط به قرون ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ میلادی در اروپاست… اینکه این مبانی از کجا آمد و چه عواملی در شکل گیری این مبانی دخیل بودند جای بحث و بررسی دارد و نمیتوان آنرا صرفاً محدود به اروپا کرد… برای نمونه بسیاری از آثار یونان باستان با ترجمه مسلمانها دوباره به غربیها رسید و همین نشان میدهد که اگر این ترجمهها نبود چه پیش میآمد… لذا فرایند روشنگری با تعریف خاص پدیدهای مربوط به اروپاست که تبعات آن خارج از اروپا را دربرگرفت و البته تأثیر آن بر همه فرهنگها یکسان نبود… برخی فرهنگها اتکا و اصالت به روش علمی و مشی تجربهگرایی و اثباتگرایی آنرا نپذیرفتند و به مباحث متافیزیکی همچنان اصالت میدادند و باور داشتند… خود این مشی تجربه گرایی و قرائت اثباتگرایی باعث بروز مشکلاتی در جامعه غربی شد و رویکردهای پسااثباتگرایی در انتقاد به این رویکرد بروز و ظهور کردند. رویکرد پسامدرنیسم در واقع اصالت دادن به روش علمی و اثباتی مورد تأکید مدرنیسم را مورد انتقاد جدی قرار میدهد و بیتوجهی به مدرنیسم به سنت را مورد نقادی جدی قرار میدهد. (fa) |