Mention351564

Download triples
rdf:type qkg:Mention
so:text در همان لحظه، کارل به نظر صدایی شنید، خطری را حس کرد؛ از روی شانه نگاهی انداخت، با خشم شروع کرد به پا زدن، روی فرمان دوچرخه خم شده بود. نگهبان تنها هنوز روی پل بود، و حالا برگشته بود و داشت به کارل نگاه می‌کرد. بعد، به شکلی کاملاً غیرمنتظره، نوافکن‌ها روشن شد، سفید و درخشان، روی کارل متمرکز شد و او را مثل خرگوشی که در نور چراغ جلو اتومبیلی گرفتار شده باشد گیر انداخت. کمی بعد صدای آژیری بلند شد، و صدای دستورهایی که دیوانه وار فریاد زده می‌شد. پیش روی لیماس دو مأمور پلیس به زانو نشستند، با دقت از میان شکاف سنگر کیسه شنی به جلو خیره شدند و ماهرانه تفنگ‌های خودکارشان را پر کردند. (fa)
so:isPartOf https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87
so:description گفتاوردها (fa)
so:description جاسوسی که از سردسیر آمد (fa)
Property Object

Triples where Mention351564 is the object (without rdf:type)

qkg:Quotation332258 qkg:hasMention
Subject Property