so:text
|
اریش فروم، مسیر تکاملی عشق را از اوان کودکی پی جویی میکند، یعنی زمانی که فرد برای آنچه هست مورد عشق قرار میگیرد یا دقیق تر بگوییم به این دلیل که هست مورد عشق قرار میگیرد. بعداً بین هشت تا ده سالگی، عامل جدیدی به زندگی انسان پا میگذارد: آگاهی از اینکه فرد عشق را با فعالیت خود پدید می آرود. وقتی فرد بر خودمداری غلبه میکند، نیاز دیگری به اندازهٔ نیاز خودش اهمیت مییابد، و کمکم مفهوم عشق از «مورد عشق بودن» به «عشق ورزیدن» تغییر میکند. فروم «مورد عشق بودن» را با وابستگی یکی میداند که در آن تا زمانی که فرد کوچک، درمانده یا «خوب» بماند، با «مورد عشق بودن» پاداش میگیرد. در حالی که «عشق ورزیدن» وضعیتی قدرتمندانه و مؤثر است. «عشق کودکانه از این قانون پیروی می کندکه «دوست دارم چون دوستم دارند.» قانون عشق بالغانه این است: «دوستم دارند چون دوست دارم. عشق رشد نیافته میگوید:» دوستت دارم چون به تو نیاز دارم. «عشق بالغانه میگوید:» به تو نیاز دارم چون دوستت دارم. (fa) |