so:text
|
در ایران گارد جدید در اواخر دوران سازندگی حمله خود را از جناح فرهنگی به گارد قدیمی آغاز کرد و گارد قدیمی را متهم ساخت که از حیث فرهنگی به غرب واداده است. گارد جدید مثل گارد قدیم در آن زمان سیاستهای اقتصادی بازار آزاد را که در سطح جهانی، آشکار و پنهان، دنبال میشد، قبول داشت و آن را «علم» اقتصاد میدانست. اما گمان میکرد که در جبهه فرهنگی نباید واداد. ربط میان آن علم و این فرهنگ چندان برایش مشخص نبود. با ادغام اقتصاد در فرهنگ، اقتصاد به حال خود رها شد و رویارویی گارد جدید با گارد قدیم در جبهه فرهنگ صورت گرفت. دوم خرداد رخ داد و این جنگ تشدید شد. رونق اقتصادی این دوره گارد جدید را که در جریان اجرای تعدیل اقتصادی چندان چیز دندانگیری نصیباش نشده بود به این فکر انداخت که میتواند کل گارد قدیم را از میدان بازی بیرون کند، و با اجرای تمام و کمال و برقآسای این برنامه یکشبه ره صد ساله بپیماید. در نتیجه معجونی ساخت مرکب از اقتصاد آزاد و غربستیزی «ریشهای». این معجون بسیار کارآمدْ گارد قدیم را در آغاز حیران ساخت و به نظر رسید که آنان قافیه را باختهاند. علم بومی سکه رایج روزگار شد. (fa) |