so:text
|
مایلم در پرانتز توضیح بدهم که پدر و مادرم را برای برداشتها و باورهایشان سرزنش نمیکنم. سرزنش کردن پدر و مادر تاریخ انقضا دارد. لحظهای که به اندازه کافی به شما گفتند چگونه پشت فرمان بنشینید، مسئولیت دیگر به گردن شما میافتد. در ضمن، نمیتوانم پدر و مادرم را سرزنش کنم که دلتان نمیخواست من گرفتار فقر شوم! آنها پیش تر فقیر بودند، من هم فقیر بودم و حرفشان را میپذیرم که فقیر بودن خوشایند نیست. فقر با خودش ترس و اضطراب و زمانی افسردگی به همراه میآورد. فقر به معنای تحقیر شدن و تحمل سختی هاست. بیرون آمدن از فقر، با تلاشهای خودتان، چیزی است که باید سبب شود به خود ببالید؛ اما در این میان فقط احمقها هستند که دربارهٔ فقر بزرگ نمایی و خیال پردازی میکنند. (fa) |