so:text
|
از اولین روزهای زندگیم تنها شاهد رنج بودم و اگر زمان کودکی قادر به شورش نبودم تنها به علت ناآگاهی نسبت به آن بود. اما درد و رنج پدربزرگ و مادربزرگم در آن سالهای ناآگاهی در حافظهام ثبت شد. بارها دیدم که مادرم گریه میکرد چون با وجود اینکه پدرمان بدون یک دقیقه استراحت کار میکرد، نانی نداشت که به ما بدهد. چرا با وجود اینکه پدرمان به سختی کار میکرد ما نمیتوانستیم نانی را که نیاز داشتیم بخوریم. این اولین پرسشی بود که من جواب آن را در بیعدالتی اجتماعی یافتم؛ و حال که بعد از سی سال هنوز هم آن بیعدالتی وجود دارد و من نسبت به آن آگاهی هم دارم چرا باید مبارزه و جنگ را برای از بین بردن آن باید متوقف کنم. (fa) |