so:text
|
دیگران هم صدبار گفتهاند به چیز دیگری فکر کن. زندگی ادامه دارد. به دخترهایت فکر کن. حق نداری خودت را وانهی. تکانی به خودت بده. بله میدانم، خوب میدانم، اما مرا بفهمید. نمیتوانم. وانگهی زندگی، معنای زندگی کردن چیست؟ یعنی چه؟ بچه هایم؟ چه دارم به آنها هدیه کنم؟ مادری که خود لنگ میزند؟ دنیایی وارونه؟ از تمام وجود مایه میگذارم، صبحها از خواب بیدار میشوم، لباس میپوشم، به آنها لباس میپوشانم. غذا میدهم. تا شب مراقب شان هستم. آنها را میخوابانم و پیشانی شان را می بوسم. میتوانم، از عهده این کار برآیم. تا این حد را همه میتوانند. اما بیش تر از این نه. لطف و محبتی که زندگی بخش است، نه نمیتوانم. بیش از این نه. (fa) |