so:text
|
حکایت آمریکا، حکایت اروپا و واشینگتن و برلین و اسلامبول و لندن و پاریس و وینه نیست. این جا جای دیگر و زندگانی دیگر. گدا هیچ نیست. چراغ همه برق است. راه مخصوص است که در اروپا نیست. در راه آهن مهمان خانه و حمام و تماشاخانه است. شهری است متحرک. در نیویورک قطار راه آهن بیبخار و اسب راه میرود. تمام مخلوق کامل العیاره و با خط و ربط هستند. بیسمارک بیاید شرمنده میشود. در تماشاخانهها همیشه تقلید روس و انگلیس و سایرین را درمیآورند و به آنها میخندند. مهمانخانهها از عمارات سلطنتی لندن بهتر است. اساس دین پیغمبر صل الله علیه و آله در ینگی دنیاست. آنچه خداوند و پیغمبر خواسته است این جا است. اغلب مردم شرب نمیکنند و در وقت عبادت به بطالت نمیگذرانند. (fa) |