Mention455446
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | شوهر میری در حال خواب فریاد میکشید و چیزهای میگفت که برای میری قابل فهم نبودند تنها الفاظی بودند که از سر نوامیدی ادا میشدند. درنهایت وقتی که میری چراغی را روشن کرد تا بداند چه چیز موسی را رنج میدهد، دید که زبان موسی سوخته و سیاه شده بود. بوی تخم مرغ گندیده از نفسش به مشام میری میرسید، صدای آتشافروزی شیطانی در سرفه موسی به گوش میرسید. میری دستش را روی سینه موسی گذاشت، سینه اش مثل نان تازه پخته، نرم، دم کرده و داغ بود. موسی زنده زنده داشت میسوخت. عجب خبر خوبی. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D9%85_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%B3 |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | قرنطینه (fa) |
qkg:hasContext | qkg:Context224709 |
Property | Object |
---|
Triples where Mention455446 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation431499 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|