Mention45742
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | حاجی جلو چشمش تیره و تار شد، پس رفت، پیشآمد و از روی چادر یک سیلی محکم زد به آن زن و میگفت: بیخود… بیخود صدای خودت را عوض نکن، من از همان اول تو را شناختم. فردا… همین فردا طلاقت میدهم. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | حاجی آقا (fa) |
Property | Object |
---|
Triples where Mention45742 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation42691 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|