so:text
|
کمتر رنگی است که طاووس را نصیبی از آن نه در پیکر است، و رنگ او در رخشندگی و درخشندگی و آبداری از آن رنگها برتر است. پس او با آن نقشهای آگنده چون گلزاری است با گلهای پراکنده، نه باران بهاری اش پروریده، و نه آفتاب گرم تابستان را به خود دیده، و گاه پر خویش را بریزاند، و خود را برهنه گرداند. پرهایش پیاپی بیفتد و پشت هم بروید. پرها چنان ریزد از نای استخوان که برگها از شاخههای درختان. پس پرها به هم پیوندد رویان، و بازگردد به هیئتی که بود پیش از آن. نه رنگی با رنگ پیشین مخالف بود، و نه در غیر جای خود جایگزین شود. و اگر پری از پرهای نای استخوان او را نیک بنگری، تو را رنگی سرخ گلگون نماید، و گاه به رنگ سبز زبرجدی، و گاه به رنگ زرناب درآید. (fa) |