so:text
|
فیلسوفان از روی عادت، چنان از اراده سخن میگویند که گویی مشهورترین امر عالم است. حتی شوپنهاور هم میکوشد به ما بفهماند که اراده به تنهایی برای ما امری آشنا، کاملاً آشناست و بی هیچ نیاز به مقدمه و مؤخرهای آن را میشناسیم. اما من همیشه میاندیشم که شوپنهاور در این زمینه نیز تنها همان کاری را کردهاست که فیلسوفان از روی عادت میکنند؛ یعنی پیش داوری مردم را پذیرفته و در آن باب گزافه گویی کردهاست. «خواستن» از دیدگاه من به خصوص پیچیده و امری است که به ظاهر یک واژه است و در همین تک واژه پیش داوری مردم نهفته و به دلیل کم دقتی فیلسوفان، پیوسته بر تمام امور چیرگی یافتهاست هر فیلسوفی میخواهد «خواست» خویش را از دیدگاه اخلاقی مطرح کند و اخلاق در واقع همان آموزهٔ روابط حاکمی است که پدیدهٔ «زندگی» با آن پدید میآید. (fa) |