Mention493270

Download triples
rdf:type qkg:Mention
so:text آری،این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت می کند و نسبت به همه چیز بدبین میشود.بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی میدید باز هم از آرامش و صلح لذت میبردند.اما وقتی به شهر میامدند در اثر چند بار بیکاریهای مکرر و تحمل بی نوایی،عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده میشد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا میکردند.وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند…تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند،اما وقتی کارد به استخوان می رسید،لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد…کشمکش ها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد،دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت.پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد،روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند،به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش می گیرد،با این حال او مست و مدهوش به منزل می آید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنه ها و تراژدی ها بین زن و شوهر به وجود می آبد… (fa)
so:isPartOf https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%A2%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%81_%D9%87%DB%8C%D8%AA%D9%84%D8%B1
so:description نبرد من (fa)
Property Object

Triples where Mention493270 is the object (without rdf:type)

qkg:Quotation467500 qkg:hasMention
Subject Property