so:text
|
بابک در جواب نامه پسرش که از او خواسته بود تسلیم افشین سردار خلیفه شود گفت: «اگر به من پیوسته بودی و دعوت خویش را دنبال کرده بودی تا روزی کار به تو رسد پسر من بودی، اما اکنون به نزد من به درستی پیوست که مادر بدکارهات خراب بوده. ای پسر زن بدکاره، شاید که من از این زنده بمانم، من عنوان سالاری داشتهام و هر کجا باشم یا یادم کنند، شاه باشم، اما تو از تخمهای هستی که خیری در آن نیست. شهادت میدهم که پسر من نهای، یک روز که زنده باشی و سالار باشی از آن بهتر که چهل سال زنده باشی و بندهای باشی زبون. (fa) |