Mention562298
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | کشتزارهای روستا را پشت سر گذاشتیم. روستاییان زیر باران و در میان گل و شل کار میکردند. هیچکس زانو نزد. آنها فقط به ما زل زدند. آنها اکنون هم مثل زمانی که مادرم زنده بود، از او دوری میکردند. اما من احساس شرمساری میکردم. گویی گناه بینام و نشانی از من سر زده بود که در چشم آنان این چنین بی ارج شده بودم. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%A2%D9%88%DB%8C_(%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87) |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | صلیب سربی (fa) |
qkg:hasContext | qkg:Context277215 |
Property | Object |
---|
Triples where Mention562298 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation532984 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|