so:text
|
محمد مردوخ کردستانی در ماههای آخر عمر شیخ فضلالله نوری، در تهران مهمان وی بوده و شرحی از الطاف شیخ نسبت به خود نقل کردهاست. در روزهای وانفسای فتح تهران، که جان شیخ سخت در خطر بود و هر روز نیز بر دامنه این خطر افزوده میشد، مردوخ به شیخ اصرار ورزید که برای حفظ جان به سفارت روسیه پناه ببرد؛ و شیخ در پاسخ گفت: «برای عالم اسلامیت، ننگ میدانم که در تاریخ کفر و اسلام بنویسند یک نفر از علمای اسلام، پس از هفتاد سال خدمت به عالم اسلامیت، از ترس مرگ پناهنده به سفارتخانه فرنگ شد. برای من، مرگ از این تحصن خوشتر است…. (fa) |