so:text
|
مینشینم و به این خیکیها نگاه میکنم و بعد با خودم میگویم: اینها شایسته این همه چیزی که دارند نیستند. وقتی برای اولین بار به آمریکا آمدم انتظار داشتم با مردم منضبطتری روبهرو شوم. با نظامیهایی که لباسهای مرتب پوشیدهاند. البته فیلمهایی که از اینجا و از این مردم برایمان نمایش داده میشد آدمهای موفق را نشان میداد. همه آنها جذاب به نظر میرسیدند، آخرین مد لباس را میپوشیدند، سوار اتومبیلهای جدید میشدند و مانند خانمهای محترم و مردان جنتلمن رفتار میکردند. اما اشتباه میکردم، و این مطلب بعد از یک هفته، که با زن و فرزندانم در ساحل غربی رفت و آمد کردم، برایم مشخص شد. بله، در اینجا بیش از سایر نقاط دنیا ثروت هست، بازارها پر از کالا هستند، جاهایی مثل بورلی هیلز و امثال آن دارند. اما خیلی از آنها در خانههایی زندگی میکنند که آن قدرها رنگ و رویی ندارد. از آن گذشته در آن شبهایی که دیروقت به خانهام در ساختمان پولدارها در برکلی برمیگشتم، از پشت پنجرهها میدیدم که در هر خانه یک تلویزیون دارند و آنطور که شنیدهام بسیاری از خانوادهها شامشان را در برابر این تلویزیون میخوردند. شاید چهره واقعی آمریکا این باشد. (fa) |