|
so:text
|
ما حیوان هستیم. ما خشن هستیم، ما جانی هستیم. ما تفاوت زیادی با میمونها و گوریلها، آن حیوانات زیبا، نداریم. ... و بعد تصور می‌کنیم که متمدن هستیم، تصور می‌کنیم که هر روز سر کار می‌رویم تصور می‌کنیم که با دوستانمان رفتار دلپسندی داریم و برایشان کارت تبریک کریسمس می‌فرستیم. تصور می‌کنیم همهٔ این کارها را انجام می‌دهیم که برایمان عمیقاً دردسرساز است چون علیه آن چیزی است که به طو طبیعی مایل به انجام آن هستیم؛ و اگر من کاری انجام داده‌ام مجبور کرده‌ام کودکان آنطور که هستند، بی‌ادب و دوست‌داشتنی، خودشان را نشان دهند و آنها قصد ضرر زدن به کسی را ندارند، فقط راه درست را نمی‌دانند و گاهی‌اوقات آنچه که به نظر راه درست می‌رسد تبدیل به راه کاملاًاشتباه می‌شود. چه سردرگمی وحشتناکی. (fa) |
