Mention663142

Download triples
rdf:type qkg:Mention
so:text هنگامی که برای بازگشت به توکیو آماده می‌شدم، پدرم کیف پشتی ای پر از برنج به من داد. چون به شیوه دردناکی احساس پدرم را می‌فهمیدم که می‌خواست زن حامله‌ام حداقل برنج برای خوردن داشته باشد، قبول کردم که با من مثل یک حیوان بارکش رفتار شود. آنقدر سنگین بود که اگر ماهیچه‌هایم راشل می‌کردم، از پشت می‌افتادم. با این بار سنگین سوار ترن شدم، که مانند یک جعبه ساردین از مسافر پر بود. در میان راه در ایستگاهی یک درجه دار ارتش وزنش به زور وارد ترن شلوغ شدند، زنی دربارهٔ شیوه زورگویی شان اعتراض کرد ومرد به او پرید که:چطور جراًت می‌کنی بایک سرباز ارتش سلطنتی این طوری صحبت کنی؟ زن هم جواب داد:وبه عنوان یک سرباز ارتش سلطنتی، فکر می‌کنی چه کار می‌کنی؟ درجه دار حرفی نزد وتاتوکیو محجوبانه ساکت ماند. این واقعه این احساس قوی را به من داد که ژاپن جنگ راباخته است. (fa)
so:isPartOf https://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%A2%DA%A9%DB%8C%D8%B1%D8%A7_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7
so:description گفتاوردها (fa)
so:description آکیرا کوروساوا (fa)
qkg:hasContext qkg:Context326728
Property Object

Triples where Mention663142 is the object (without rdf:type)

qkg:Quotation628819 qkg:hasMention
Subject Property