so:text
|
روزِ کویر سوزان است؛ از آتشِ آفتاب در تابستان و سرمای استخوان سوز در زمستان. روزِ بی سایه و آتش زای کویر امّا، شبی را در پی دارد که همهٔ لطافتها و زیباییها را در خود جای داده است. وقتی شب، حجابِ خورشید از چهره برمیدارد، آسمان را در همسایگی خود میبینی! چه گویم؟ در شبِ کویر، زمین و آسمان یکی میشوند… آسمان به زلالی و شفافی دریای آبِ شییرین است که فقط در وهمِ تو وجود دارد و ستارگان به تو نزدیک اند، آن قدر که با دستانت میتوانی آنها را صید کنی. شبِ کویر با زبانِ ستاره با تو شاعرانهترین گفتگوها را دارد و چنان جانت را از امید و زیبایی پر میکند که سختی و سوزِ روزِ کویر نیز راحت و دلپذیر میشود. (fa) |