so:text
|
هنگامی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی در دانشکده الهیات آنکارا به تدریس تاریخ ادیان، مشغول بودم سعی میکردم به محصلین خویش تمایزی را که رودلف اوتو بین راز هیبت و جلال و راز زیبایی وجمال قائل میشود توضیح دهم، ناگهان یکی از دانشجویان بپاخاست و با غرور گفت «جناب استاد، ما مسلمانان این مطلب را قرنهاست که میدانیم. خداوند دو وجه دارد: یکی جلال، شکوه، قدرت و غضب وی و دیگری جمال، محبت و رحمت خداوندی» از آن زمان به بعد اندیشه نگرش و برخورد به اسلام از یک زاویه پدیدارشناسانه همواره در ذهن من وجود داشتهاست، بخصوص که میدیدم اسلام در چند کتاب عمده معدودی که در این رشته وجود داشته، به صورت بسیار بدی عرضه شده بود. (fa) |