so:text
|
نظریه معمولاً انتقاد چالش طلبانه ایست از عقاید مبتنی بر خرد متعارف، و افزون بر آن کوششی است برای اثبات اینکه آنچه را که ما بطور بدیهی بعنوان خرد متعارف پذیرفتهایم در واقع ساختاری تاریخی است، یعنی نظریهٔ خاصی که چنان برای ما طبیعی شده که حتی دیگر آنرا بصورت نظریه نمیبینیم. نظریه، بعنوان انتقاد خرد متعارف و کاوش برای مفاهیم جایگزین، عبارت است مورد سئوال قرار دادن پایه ایترین پیش گذارهها و فرضیات مطالعهٔ ادبی، و نامتعادل ساختن آنچه که بدیهی فرض شده است: معنا چیست؟ مؤلف چیست؟ خواندن یعنی چه؟ این «من» یا عاملی که مینویسد، میخواند، یا عمل میکند چیست؟ چگونه متون با موقعیت هائی که تحت آن بوجود آمدهاند رابطه بر قرار میکنند؟ (fa) |