so:text
|
این جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم یک مبنای نظم دارد و آن قانون اساسی است… شرط فعالیت این هست؛ در این چارچوب مبنای نظم را بپذیریم و بعد بیاییم صریح بگوییم حالا که این مبنای نظم را پذیرفتیم من کی هستم؟ برنامههای من چیست؟ مرامنامهٔ من چیست؟ اهداف من چیست؟ در چارچوبی که میخواهم انتقاد بکنم. من خودم برای اینکه ببینم انتقاد او درست است و خیرخواهانه است این را بسنجم و مرامنامه و اهدافش را ببینم که دارد کلک میزند یا درست میگوید، یا درست نمیگوید. آن وقت هست که دیگر امکان سوء استفاده به حداقل میرسد و جامعه و بهخصوص حکومت علاوه بر نهادهای رسمی برخوردار از یک سیستم درست نظارتی مستقیم از سوی مردم میشود. آن وقت وقتی که در قانون اساسی برای مردم حق معین کرده است فقط حکومت نیست که میگوید این حق چیست و چگونه باید اعمال بشود. البته اجزای حکومت همدیگر را می پایند و اگر تخلفی بود و اشتباهی بود میگیرند. خود مردم، علمای بزرگوار، اندیشمندان، احزاب، تشکلها و مطبوعات هم بالاخره سؤال میکنند، بازخواست میکنند و بنده وقتی که این همه ناظر داشته باشم طبیعی است که خودم را حداقل آماده جوابگویی مسایلی که مطرح میشود میکنم و یک تعادلی در جامعهٔ ما پیدا میشود. (fa) |