so:text
|
عشق به اشکال گوناگون از راه میرسد، ولی این سطور به شکل خاصی از تجربه عشق اشاره دارد: نوعی از خود بی خودی وسواس گونه، ذهنیتی افسون شده که تمامی زندگی فرد را در تصرف خویش درمیآورد. معمولاً تجربه چنین حالتی با شکوه است، ولی مواقعی هم هست که شیدایی و از خود بی خودی، بیش از آنکه لذت بیافریند، پریشانی میآورد. گاه امکان به واقعیت پیوستن عشق برای همیشه از میان رفتهاست، مثل زمانی که دو طرف ازدواج کردهاند و تمایلی هم به چشم پوشی از زندگی مشترکشان ندارند. گاه عشق یک سویه است: یکی عاشق است و دیگری از هر ارتباطی اجتناب میکند یا تنها در آرزوی ارتباط جنسی است. اه معشوق کاملاً دست نیافتنی است: مثلاً معلمی است، درمانگر قبلی بیمار یا همسر یکی از دوستانش. اغلب فرد چنان مجذوب عشق میشود که حاضر است از همه چیز - کار، دوستان، خانواده - بگذرد و مدتها انتظار بکشد تا تنها یک نظر معشوق را ببیند. کسی که در عشقی خارج از حیطهٔ زندگی زناشویی گرفتار شده، ممکن است از همسرش فاصله بگیرد، از هر صمیمیتی دوری کند تا رازش پوشیده بماند، حاضر به شرکت در زوج درمانی نشود یا زندگی زناشویی را عمداً در نارضایتی نگه دارد تا رابطه خارج از زناشویی اش را توجیه کند و از بار احساس گناه خود بکاهد. (fa) |