so:text
|
تنها بدیل ممکن برای بورکراسی علیل اداریِ ما، یک دموکراسی اصیل اجتماعی است. همسایگان، اهل محل، کسبه محل، سمَنها، بخشهای داوطلبانه وغیر انتفاعی و نهادهای مدنی، مهمترین رگ وپی ارگانیزم اجتماعی، حساسترین اندامهای حسّی جامعه و دیرپاترین وتجدید شوندهترین ظرفیتها برای اداره شهر هستند. به منطق بینهایت کوچکها، به منطق صنفها وحرفهها و سمنها وهمسایگان واهل محل و کسبه محل، وبه منطق سازمان یابی خودگردان شهری وخود تنظیمیها وابتکارات مردمی برگردیم. در سنتهای تاریخی دیرین ما خاطرات همیاری و کارهای دسته جمعی هست. در فرهنگ ما روح غمخواری هست، عقلانیتی نیرومند در دل آداب وعادات ایرانی هست که به مصائب همسایگان و اهالی محل واهالی شهر حساسیم. نی نواز با نواختن نی نواز میشود ومعمار با ساختن معمار میشود. مردم نیز با گفتگوها و مشارکتها و هماندیشیها و تمرینهای تدریجی است که میآموزند چگونه شهرشان را اداره بکنند. ما شنا را در آب یادمیگیریم و دوچرخه سواری را با رکاب زدن. (fa) |