so:text
|
اکنون باید از خود بپرسیم که آیا این تصمیم در باب بحرین خدمت بودهاست یا خیانت؟ از خودمان یعنی از نسل خودمان و نسل پیش از خودمان آغاز میکنیم. آیا سکوت غریب ملت ایران در برابر این تصمیم، چگونه قابل توجیه است؟ به عقیدهٔ ما، عامهٔ مردم گناهی ندارند، مردم عادی را باید رهبران سیاسی و مراجع فرهنگی جامعه هدایت کنند. آزادسازی خرمشهر در ۱۳۶۱ نتیجهٔ عزم راسخ رهبران نظامی و سیاسی کشور به نجات خرمشهر از دست دشمن قهاری مثل صدام بود؛ اما به هنگام دسیسهٔ انگلیس برای ربودن بحرین، رهبران سیاسی و فرهنگی ایران، قدمی برنداشتند. برای اثبات این بیتفاوتی، باید دید که آیا موافقت رژیم پهلوی به تقدیمکردن بحرین به سیاست استعماری انگلیس، در احزاب سیاسی، در قوهٔ مقننه، در مطبوعات، در قوّهٔ قضاییه، در ستاد بزرگ ارتشتاران و دیگر نهادهای مرتبط با حفظ یکپارچگی سرزمینی کشور، و سرانجام در شعر و ادب فارسی چه بازتابی داشتهاست؟ آیا کدام سیاستمدار یا روزنامهنگار ایرانی در این باب موضع گرفتهاست؟ چرا شاعران بلندآوازهٔ ایران –شاملو، اخوان ثالث، سهراب سپهری– و خطیبان نامی –حسینعلی راشد و محمدتقی فلسفی و بعدها علی شریعتی و فخرالدین حجازی– یا نویسندگان شهره –جلال آلاحمد و… - مخصوصاً آنها که در رثای چریکهای خلق دل میسوزاندند، سینهچاک میکردند، اشک میریختند، قلم میزدند و شعر میگفتند، در این باب، ساکت ماندند؟ (fa) |