Mention896154
Download triplesrdf:type | qkg:Mention |
so:text | آنی جواب داد: «ولی او با من حرف نمیزد، با خدا حرف میزد در ضمن به نظر نمیآمد به این کار علاقهٔ چندانی داشته باشد. به نظر من او احساس میکرد خدا آن قدر دور است که صدای او را نمیشنود. البته من خودم چند دعای کوتاه خواندم. یک ردیف از درختهای بلند و سفید روی دریاچه خم شده بودند و نور خورشید از میان شاخ و برگشان به اعماق آب میتابید. آه! ماریلا! نمیدانی چقدر زیبا و رؤیایی بود! دیدن آن منظره بدن مرا به لرزه انداخت و دو یا سه بار گفتم که خدایا! متشکرم. (fa) |
so:isPartOf | https://fa.wikiquote.org/wiki/%D9%84%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D9%85%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA%DA%AF%D9%88%D9%85%D8%B1%DB%8C |
so:description | گفتاوردها (fa) |
so:description | آن در گرین گیبلز (fa) |
Property | Object |
---|
Triples where Mention896154 is the object (without rdf:type)
qkg:Quotation849072 | qkg:hasMention |
Subject | Property |
---|