so:text
|
آن زمان نیکوس هیچ چیز دربارهٔ پیشینه نظری و سیاسی من نمیدانست. دلیلی هم نداشت نگران باشد چون اِمیر ضمانت مرا کرده بود؛ ولی هرکدام از ما به نحله کاملامتفاوتی از مارکسیسم تعلق داشتیم: او آلتوسری بود و من لوکاچی، او یک جورهایی مائوئیست بود و به کمونیسم اروپایی اعتقاد داشت و من تروتسکیست. با این حال، به طرز حیرتآوری با هم کنار آمدیم. سالیان سال کلاسهایی را دربارهٔ بینالملل سوم، مسئله ملت، نظریه دولت، لنین، گرامشی و... ترتیب دادیم و از همان آغاز تصمیم گرفتیم کلاسها را با هم اداره کنیم. دانشجویان عاشق این شیوه بودند، چون هریک از مضامین مذکور را از دو منظر متفاوت میشنیدند. (fa) |