so:text
|
سال گذشته از سمت فرنگستان سخنی به مملکت ما سرایت کرد؛ و آن سخن این بود که هر دولتی که پادشاه و وزرا و حکامش بهدلخواه خود با رعیّت رفتار میکنند، آن دولت سرچشمهٔ ظلم و تعدّی و تطاول است… تا آنجا که بالمرّه آن مملکت از استقلال میافتد و در هاضمهٔ جانورهای جهانخوار بهتحلیل میرود؛ و گفتند معالجهٔ این مرض مهلک مفنّی آنست که مردم جمع بشوند، و از پادشاه، بخواهند که سلطنت دلخواه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی… قرار بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچوقت از آن قرار تخطّی نکنند؛ و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صالح از خود رعایا بهتصویب یکدیگر بنویسند… و گفتند نام آن حکمرانی بهدلخواه بهزبان این زمان سلطنت استبدادی است، و نام این حکمرانی قراردادی سلطنت مشروطه است، و نام قرارداد دهندگان وکلا یا مبعوثین است، و نام مرکز مذاکرات آنها مجلس شورای ملّی است، و نام قراردادهای آنها قانون است، و نام کتابچهای که آن قراردادها را در آن مینویسند نظامنامه است. بهکوشش اسماعیل رضوانی در مجلهٔ تاریخ) (fa) |