Mention958661

Download triples
rdf:type qkg:Mention
so:text دکتر می‌ترسید که نتواند تا خانه‌اش راه برود، نتیجه گرفت که ناتوانی‌اش به‌خاطر گرسنگی است، اما از قلبش هم می‌ترسید، قلبی که ضربان‌هایش را می‌شمرد. اضطراب جسمانی او را از اندوه عاشقانه‌اش رها می‌کرد؛ اما به زودی، بی آن که خودش بداند، سرنوشت ماریا کروس به طرز نامحسوسی از سرنوشت او جدا می‌شد: طناب‌ها باز شده‌اند، لنگرها بالا کشیده شده، کشتی تکان می‌خورد و ما هنوز خبر نداریم؛ اما در عرض یک ساعت، دیگر چیزی نخواهد بود جز ردی بر دریا. دکتر اغلب دیده بود که زندگی به آدم مجال آماده شدن نمی‌دهد: از دورهٔ نوجوانی‌اش، تقریباً همهٔ افراد مورد علاقه‌اش به یک‌باره ناپدید شده‌بودند، یا عشقی دیگر آن‌ها را از میان برداشته‌بود و یا، پیش‌پاافتاده‌تر، خانه‌هاشان را عوض کرده‌بودند، شهر را ترک کرده‌بودند، و دیگر نامه ننوشته بودند. آن‌هایی را که دوست داریم، مرگ از ما نمی‌گیرد؛ برعکس، مرگ آن‌ها را برای‌مان حفظ می‌کند و در جوانی دوست‌داشتنی‌شان ثابت نگه می‌دارد: مرگ خاک عشق‌هامان است؛ این زندگی است که عشق را در خود حل می‌کند. (fa)
so:isPartOf https://fa.wikiquote.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%A9
so:description گفتاوردها (fa)
so:description برهوت عشق (fa)
Property Object

Triples where Mention958661 is the object (without rdf:type)

qkg:Quotation907986 qkg:hasMention
Subject Property